درد
من دگر آنقدر با درد عجین شده ام
که گر روزی دردی نباشد
از بی دردی خواهم، مرد...
"رهگذر"
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۱/۰۴/۳۱ ساعت توسط امیر رهگذر
|
که گر روزی دردی نباشد
از بی دردی خواهم، مرد...
"رهگذر"
آنکس را که دگر، تنها شوقش
زندگی در یاد توست...
"رهگذر"
اما تو
بچگی هات هم
دروغگو بودی....
برای مزرعه دلت
تنها
مترسکی باشم
تا این همه، کلاغ
برایت قارقار نمی کردند...
تو برای دلم همه کسی
نمی دانم اما
چرا وقتی، اسم
می بری از کسی
دلم، بی کس می شود...
"رهگذر"
همیشه تاوان بی مهری های خورشید به ماه
را
زمین پس می دهد...
من در فکر
روزی هزاران بار
لمست میکنم...
بدنبال خود باش
نه
در لابلای
صفحات اینترنت...